درباره ما  |  ارتباط با ما  |  RSS  |  آرشیو  |  1403-10-02  |  2024-12-22  |  بروز شده در: 1403/10/02 - 02:36:5 FA | AR | PS | EN
محدود بودن کمک‌های جهانی به افغانستان            با اجرای پروژه های بزرگ، افغانستان به خودکفایی میرسد            اوکراین با کمبود شدید نیرو رو بروست            بارسلونا در بازی بزرگ با اتلتیکومادرید شکست خورد             ادعای طالبان مبنی بر پیوستن اتباع تاجکستان به داعش            بدون تحصیل دختران، افغانستان به توسعه و شکوفایی نخواهد رسید            حقوق بشر در تعامل با طالبان اولویت داده شود            بازگشت نزدیک به ۷۶۰ هزار پناهجوی افغان از پاکستان             حکومت طالبان حقوق متقاعدین را پرداخت می‌کند            سرمایه گذاری بالای معادن طلای افغانستان            شمار شهدای نوار غزه به ۴۵ هزار و ۲۰۶ تن رسید            تلاش ها برای بهره‌برداری از پروژه تاپی             بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه            خلیلزاد: زمان تغییر در پاکستان فرا رسیده است             امریکا در مسائل داخلی افغانستان دخالت نکند            






تاریخ نشر: 1396/4/14 - 13:58:36
تعداد بازدید: 1281
با دوستان خود به اشتراک بگذارید

ایالات متحده؛ ویرانگر ملت‌ها
ایالات متحده؛ ویرانگر ملت‌ها

حقیقت تلخ این است که آمریکا واقعاً قصد کمک به ساختن دولت‌های مقتدر در غرب آسیا یا هیچ جای دیگر نداشته است.


دانیل کوالیک یکی از میهمانان همایش بین‌المللی (ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه) است که از 11 تیرماه با حضور کارشناسان و استادان داخلی و خارجی در مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران آغاز به کار کرده است.

***********

دانیل کوالیک، کانتر پانچ 7 اکتبر 2016

مترجم: محمد قربانی

به دنبال حمله آمریکا به عراق در سال 2003 حمله‌ای که بسیاری از عراقی‌ها معتقدند کشورشان را به وضعیتی بدتر از هنگام حمله مغول در سال 1258 (میلادی) قرار داد بحث‌های زیادی درباره هدف دولت بوش برای (ملت‌سازی) در آن کشور در رسانه‌های آمریکا بالا گرفت. البته، اگر چنین هدفی هم در میان بود، خیلی زود از میان برداشته شد و دیگر حرفی از (ملت‌سازی) به‌عنوان هدف سیاست خارجی آمریکا به میان نیامد.

حقیقت تلخ این است که آمریکا واقعاً قصد کمک به ساختن دولت‌های مقتدر در غرب آسیا یا هیچ جای دیگر نداشته است. بلکه، همان‌طور که بارها شاهد بوده‌ایم مثلاً در یوگسلاوی، سودان، لیبی، یمن، سوریه، سومالی، اوکراین هدف سیاست خارجی آمریکا، چه آن را بیان کرده باشد چه نه، به‌طور فزاینده و جسورانه‌ای تخریب و بالکانیزه کردن کشورهای مستقل بوده است. معهذا، شناخت این‌که این هدف موضوع جدیدی نیست، حائز اهمیت است.

دانگ چون کیم، دانشمند کره جنوبی، به‌درستی در باره جنگ آمریکا در کره (1950 - 1953) جنگی که به اعتقاد او دست‌کم مسلماً کشتار قومی نژادی بود توضیح می‌دهد که حتی آن وقت هم به ملت‌سازی در جهان سوم به دیده عملی خرابکارانه که می‌بایست ملامت می‌شد، می‌نگریستند. به توصیف وی، (دولت آمریکا تمایل به ایجاد یک ملت مستقل را منحصر به توطئه کمونیستی تعبیر می‌کرد، و لذا مسئول کشتار مردم بی‌گناه، مثل ماجرای حادثه مای لایدر ویتنام بود.) در نتیجه جنگ آمریکا در کره، کره تا امروز به کشوری دوپاره تقسیم شده که به این زودی‌ها امیدی به اتحاد آن متصور نیست. کیم توضیح می‌دهد که جنگ کره (پلی بود برای ارتباط میان قتل عام از نوع قدیمی و استعمارگرایانه آن با نوع جدید تروریسم دولتی و قتل عام‌های سیاسی دوران جنگ سرد... و ارتکاب کشتارهای جمعی توسط سربازان آمریکایی در جنگ کره سرآغاز تجاوز نظامی آمریکا در جهان سوم به قیمت مرگ تعداد بیشماری از شهروندان بود.)

به همین منوال، هدف آمریکا در ویتنام تخریب هرگونه چشم‌انداز و آینده سالم در راه به‌وجود آمدن یک دولت مستقل بود. ژان پل سارتر به‌عنوان عضوی از دادگاه بین‌المللی جنایات جنگی که او و برتراند راسل ریاست آن را بعد از جنگ به عهده داشتند، نوشت که آمریکا دو راه پیش پای ویتنامی‌ها گذاشت: یا کاپیتولاسیون و تسلیم را بپذیرید، دراین‌صورت کشور به دو بخش تقسیم و توسط دولتی که ما از آن حمایت می‌کنیم اداره می‌شود، یا در معرض نابودی کامل قرار خواهد گرفت. سارتر نوشت که در مورد اول که کشور به (دو بخش مستقل تقسیم می‌شد... ملت واحد ویتنام به‌طور فیزیکی حذف نخواهد شد، بلکه دیگر از لحاظ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وجود نخواهد داشت.) البته در مورد دوم، ویتنام متحمل حذف فیزیکی خواهد شد؛ و با تهدید بمباران امریکا به (عصر حجر بازخواهد گشت). همان‌طور که می‌دانیم ویتنام تسلیم نشد و درنتیجه متحمل تخریب شد و کشور تا مرز نابودی به‌دست آمریکا پیش رفت. درعین‌حال، آمریکا همزمان کامبوج و لائوس را هم تا حد بازگشت به عصر حجر بمباران کرد.

برای درک هدف پنهان چنین اقدامات خشن و مخربی نباید جای دوری رفت، بیانیه‌های سیاسی بعد از جنگ دوم جهانی که در وزارت خارجه توسط جرج کنان در 1948 برنامه‌ریزی شده بود بس گویاست:

(وقتی ما از نفوذ رهبری در آسیا حرف می‌زنیم باید کاملاً مواظب باشیم. نباید خودمان و دیگران را گول بزنیم، وقتی ما وانمود می‌کنیم برای همه مشکلات راه حل داریم، این بسیاری از آسیایی‌ها را عصبانی می‌کند. به‌علاوه، ما تقریباً 50 درصد ثروت، ولی تنها 6.3 درصد جمعیت جهان را دارا هستیم. این نابرابری به‌ویژه میان ما و مردم آسیا بسیار شدید است. در چنین وضعیتی، ما نمی‌توانیم حسادت و کینه آن‌ها را نسبت به خود نادیده بگیریم. وظیفه واقعی ما در دوران پیش رو تدبیر الگوی روابطی است که به ما اجازه دهد وضعیت نابرابر موجود را بدون آسیب زدن به امنیت ملی خودمان حفظ کنیم. بدین منظور، باید از هرنوع برخورد احساسی و رؤیاپردازی برحذر باشیم؛ و توجهمان باید بر اهداف آنی ملی‌مان متمرکز باشد. نیازی نیست خود را فریب دهیم و حالا به ولخرجی‌هایی مثل نیکوکاری و بشردوستی بپردازیم... در چنین اوضاعی در خاور دور، بهتر است بعضی مفاهیم را از ذهنمان بیرون کنیم. باید میل به (دوست‌داشتنی) بودن یا بزرگ‌منشی و انسان‌دوستی بین المللی را از سرمان دور کنیم. نباید خودمان را در جایگاه حافظ و نگهبان برادران قرار دهیم و از ابراز نظر اخلاقی و ایدئولوژیک پرهیز کنیم. باید حرف‌های مبهم و برای خاور دور اهداف غیرواقعی مثل حقوق بشر، ارتقاء استانداردهای زندگی، و دموکراتیزاسیون متوقف شود. آن روز که ما مجبوریم با زبان زور سخن بگوییم دور نیست. هرچه ما در شعارهای ایدآلیستی کمتر مداخله کنیم بهتر است.)

هرچند غیرممکن بود آمریکا به انحصار نیمی از ثروت جهان، با سربلند کردن اروپا، ژاپن، چین و روسیه پس از جنگ ادامه دهد، کار آمریکا برای تحت کنترل درآوردن غیرمنصفانه و نامتناسب میزان منابع جهان، کاری شگفت‌انگیز است.

به این ترتیب، اکنون آمریکا با داشتن 5% جمعیت جهان 25% منابع آن را مصرف می‌کند. مقاله‌ای درساینتیفیک امریکا به قلم دیو تیلفورد به نقل از سییرا کلاب چنین توصیف می‌کند:

(با داشتن کمتر از 5% جمعیت جهان، آمریکا یک‌سوم کاغذ جهان، یک‌چهارم نفت جهان، 23% زغال سنگ، 27% آلومینیم، و 19% مس... جهان را مصرف می‌کند. مصرف سرانه ما از انرژی، معان، تولیدات جنگل‌ها، ماهی، دانه‌ها، و گوشت، و حتی آب شیرین، آنچه در جهان سوم مصرف می‌شود را حقیر جلوه می‌دهد.)

تنها راه دستیابی آمریکا به چنین دستاورد و شاهکار چشمگیری، اگرچه اخلاقاً شرم‌آور است، در نتیجه تضعیف، و در بسیاری موارد از بین بردن مرگبار موجودیت کشورهای مستقل مدافع و حامی منابع خود از غارت خارجی کسب شده است. به همین دلیل است که ایالات متحده با ننگین‌ترین نیروها برای برانداختن دولت‌های مستقل در سراسرجهان همدست شده است.

تنها به چند نمونه از سال 1996 تا به حال اشاره کنیم، آمریکا از حمله نیروهای رواندا و اوگاندا به جمهوری دموکراتیک کنگو حمایت کرد، اوضاع آن را آشفته کرد و به غارت منابع عظیم طبیعی آن دست زد. درواقع این‌که در این روند حدود شش‌میلیون مردم بی‌گناه قتل عام شدند اهمیت ندارد، بدون شک در رسانه‌های غالب امریکا به‌ندرت نام جمهوری دموکراتیک کنگو برده شد. در کلمبیا آمریکا از حکومت نظامی سرکوبگر و شبه‌نظامیان راست‌گرا طی ده‌ها سال به‌منظور بی‌ثبات‌سازی مناطق روستایی، و کمک به شرکت‌های چندملیتی، به‌ویژه در صنایع استخراجی پشتیبانی کرد و موجب جابجایی و آوارگی حدود هفت‌میلیون نفر از خانه و کاشانه‌شان شد، همه و همه به‌خاطر استثمار از مخازن عظیم نفت، زغال سنگ و طلا. و باز این به‌ندرت مورد توجه رسانه‌های غالب قرار می‌گیرد.

البته در غرب آسیا، شمال آفریقا و افغانستان آمریکا با عربستان سعودی و افراط‌گرایان اسلامی نیروهایی که آمریکا خود آن‌ها را تروریست می‌نامید برای تضعیف و سرنگونی دولت‌های سکولار همدست شد.

طی دهه 1970، آمریکا به‌منظور سرنگونی دولت مارکسیست و سکولار افغانستان و تضعیف مهلک دولت شوروی، از مجاهدین برای حمله به افغانستان حمایت کرد. به گفته زبیگنیو برژینسکی، (انداختن روس‌ها به تله افغانستان... و تقدیم جنگ ویتنام به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی). افغانستان ممکن است هرگز از آن ویرانی و تصمیم سرنوشت‌ساز آمریکا و متعاقب آن تجاوزش به افغانستان، که اکنون پانزدهمین سال آن را سپری می‌کند، التیام نیابد. همان‌طور که به‌خوبی می‌دانیم شوروی نیز التیام نیافت، و آمریکا به‌شدت می‌کوشد روسیه پس از شوروی را از تبدیل شدن دوباره به یک کشور قدرتمند رقیب بازدارد.

در این میان، آمریکا در سال 2011 در لیبی با جهادی‌ها برای سرنگونی و درواقع در هم کوبیدن دولتی که ثروت نفتی‌اش را برای تضمین بهترین استانداردهای زندگی در آفریقا به‌کار می‌گرفت و به مبارزات استقلال‌طلبانه در جهان کمک می‌کرد، شریک شد. بدین ترتیب، لیبی تحت رهبری قذافی هم که اتفاقاً یکی از سرسخت‌ترین دشمنان القاعده در جهان بود، به‌عنوان تهدیدی شدید علیه اهداف سیاست خارجی ایالات متحده علم شد. اکنون، لیبی پس از حمله کشوری است شکست‌خورده و ناامید از این‌که بتواند ثروت نفتی‌اش را دوباره برای تأمین مردمش به‌کار گیرد، چه رسد به کمک به دیگر کشورهای جهان سوم. و مأموریت آمریکا بدین نحو به انجام رسید!

به‌علاوه، همان‌طور که سیمور هرش در سال 2007 نشان داد، امریکا از همان زمان با حمایت از جریان‌های افراطی سنی به‌منظور براندازی شروع به تضعیف ایران و سوریه کرد. به توصیف هرش:

(دولت بوش برای تضعیف ایران، که مردمش اکثراً شیعی هستند، عملاً تصمیم به تغییر اولویت‌هایش در خاورمیانه گرفت. در لبنان، دولت آمریکا با دولت عربستان سعودی که سنی است همکاری کرد و به عملیات مخفی علیه حزب‌الله شیعی مورد حمایت ایران دست زد. آمریکا همچنین به عملیات مخفی علیه ایران و متحدش سوریه پرداخت. محصول فرعی این فعالیت‌ها تقویت گروه‌های افراطی سنی‌ای بود که نگاهی افراطی به اسلام داشت ولی آمریکا را خصم خود می‌دانست و با القاعده همدردی می‌کرد. یکی از جنبه‌های متضاد راهبرد جدید آمریکا این است که، در عراق، اغلب شورش‌های خشونت‌بار علیه نظامیان آمریکا از جانب نیروهای سنی بود نه از جانب شیعیان.)

آمریکا دخالت خود در سوریه را به شکلی ادامه می‌دهد تا موانعی بر سر دستیابی به پیروزی قاطع سوریه علیه گروه‌های مختلف افراطی که آمریکا به تروریست بودن برخی از آن‌ها اذعان دارد ایجاد کند و درعین‌حال بعضی از همین گروه‌ها را مورد هدف قرار می‌دهد تا بدین وسیله مانع تفوق هر سوی درگیری‌ها بشود. درواقع، آن‌طور که ما درک می‌کنیم، سیا و پنتاگون حتی به گروه‌هایی که با یکدیگر می‌جنگند کمک می‌کنند! نتیجه این است که جنگی فراگیر سوریه را تهدید می‌کند، جنگی که چیزی جز هرج ومرج و ویرانی در آینده‌ای قابل پیش‌بینی باقی نخواهد گذاشت. به نظر می‌رسد این روند دیوانه‌واری است که آمریکا در پیش گرفته است، و درواقع چنین است، اما این دیوانگی دارای سبک و سیاق است. به نظر می‌رسد آمریکا عمداً به گسترش آشفتگی و آشوب در سراسر این بخش استراتژیک جهان دست می‌زند؛ عملاً می‌خواهد هیچ کشور مستقلی وجود نداشته باشد که از منابعش، به‌خصوص نفت در مقبل استثمار غرب دفاع کند. و امریکا به‌صورت موفقیت‌آمیزی در مسیر دستیابی به این هدف پیش می‌رود، درعین‌حال هدف تقویت هیولای مجتمع صنعتی- نظامی را نیز دنبال می‌کند.

 

زمانی خوزه مارتی گفت: (در دنیا دو نوع انسان وجود دارد؛ آن‌ها که عشق می‌ورزند و می‌سازند، و آن‌ها که نفرت می‌ورزند و تخریب می‌کنند.) تردیدی نیست آمریکا اثبات کرده است که از جنس دومی است؛ به‌واقع طبیعت سیاست خارجی ایالات متحده سیاست ویرانگری است. با این درک، در بهترین حالت احمقانه و خام‌اندیشی است انسان با هر گرایش سیاسی، به‌ویژه کسانی‌که خود را چپ می‌نامند، بپذیرند که آمریکا با هدف دفاع از حقوق بشر، دموکراسی یا هر هدف متعالی دست به تجاوز نظامی بزند.

لذا برای انسان‌های دارای حسن نیت تنها یک هدف درست باقی می‌ماند مخالفت با دخالت نظامی آمریکا با بند بند وجودمان.

 

انتهای پیام

 

لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/7418


تگ ها:






*
*

*



نیز بخوانید

بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه


سابقه واشنگتن در تعامل با تروریزم


اتحادیه اروپا؛ مانع جدید در روند صلح ارمنستان با آذربایجان؟


داعش در افغانستان جسورتر شده است


جایگاه ایران در آبنده سوریه چیست؟


ترور خلیل‌‌الرحمان حقانی؛ چند ابهام و یک اتهام


سقوط اسد، خاورمیانه به کام افراطگرایی


آیا ایران فرماندهان و نیروهایش را از سوریه خارج می‌کند؟


افزایش تقویت روابط با حکومت طالبان از سوی چین


آیا زمان برقراری آتش بس در غزه فرا رسیده است؟


ترس بزرگ پاکستان از شبکه حقانی


بازی پاکستان با کارت مهاجران علیه طالبان


بعد از آتش بس در لبنان؛ پیروز جنگ کیست؟


آیا حکومت طالبان به رسمیت شناخته می شود؟


هدف ایران از آمادگی های نظامی چیست؛ عملیات یا تبلیغات؟


کوتاهی دولت پاکستان در جلوگیری از کشتار شیعیان


کودتای خاموش بایدن علیه ترامپ


دورنمای ائتلاف چین و پاکستان علیه تروریزم فعال در افغانستان


خطر برهم خوردن رفاقت ترامپ با نتانیاهو


بازی امریکا و چین در زمین افغانستان


علت تعلل ایران در انجام عملیات وعده صادق 3 چیست؟


چهره های ضد ایران و طالبان در کابینه ترامپ


علت کشیده شدن ترامپ به سوی افغانستان چیست؟


بازی با کارت هند از دولت غنی تا حکومت طالبان


دولت جدید ترامپ و افغانستان؛ تقابل یا تعامل با طالبان؟





پربازدیدها
پربحث ها


اخبار تازه را در موبایل خود ببینید.

ansarpress.com/m



نظرسنجی

به نظر شما با پذیرفتن خط دیورند و مرز فعلی بین افغانستان و پاکستان توسط افغانستان، صلح در افغانستان برقرار میشود؟

بله

خیر

معلومـ نیست

مشاهده نتایج


آخرین خبرها

تعیین یک تا سه سال زندان؛ برای قاچاقچیان انسان

محدود بودن کمک‌های جهانی به افغانستان

با اجرای پروژه های بزرگ، افغانستان به خودکفایی میرسد

اوکراین با کمبود شدید نیرو رو بروست

بارسلونا در بازی بزرگ با اتلتیکومادرید شکست خورد

ادعای طالبان مبنی بر پیوستن اتباع تاجکستان به داعش

بدون تحصیل دختران، افغانستان به توسعه و شکوفایی نخواهد رسید

حقوق بشر در تعامل با طالبان اولویت داده شود

بازگشت نزدیک به ۷۶۰ هزار پناهجوی افغان از پاکستان

حکومت طالبان حقوق متقاعدین را پرداخت می‌کند

سرمایه گذاری بالای معادن طلای افغانستان

شمار شهدای نوار غزه به ۴۵ هزار و ۲۰۶ تن رسید

تلاش ها برای بهره‌برداری از پروژه تاپی

بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه

خلیلزاد: زمان تغییر در پاکستان فرا رسیده است

امریکا در مسائل داخلی افغانستان دخالت نکند

امریکا: ایران نقشی در سوریه نخواهد داشت

تقابل با اتلتیکومادرید فاینل نیست

آمادگی ناتو برای جنگ علیه روسیه

امریکا برنامه‌ی موشکی پاکستان را برای خود تهدید می داند

داعش در افغانستان بی ریشه و منفور است

دولت سوریه تحت کنترول ایران و روسیه نبود

حضور تحریک طالبان پاکستانی در افغانستان یک ادعا است

بسته شدن ۱۲ رسانه طی یک سال از سوی طالبان

امیدوارم ترامپ روابط عربستان و اسراییل را عادی کند


خبرهای پزشکی


خبرگزاري انصار ©  |  درباره ما  |  ارتباط با ما  |  نسخه موبایل  |  پیوندها  |  طراحى و پشتيبانى توسط: شركت شبكه نگاه
استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع (لينك سايت) مجاز است.